tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image شجاع‌ترين مظلوم تاريخ

 

علي«ع» نخستين کسي است که تسليم خداوند شد. او شجاع‌ترين مظلوم تاريخ است که اقيانوس معنا بود.درخت تناور انسانيت و روح عريان عدالت بود. هرگز از اسلام عزيز بد دفاع نکرد و به همين دليل، هم اسلام جاودان شد و هم علي«ع». آن ولي خدا خوب مي‌دانست که بدترين، سهمگين‌ترين و پرخطرترين ضربه به يک موضع بد دفاع کردن از آن موضع است. آن امام همام با ناکثين، قاسطين، مارقين و خشک سران و خشک‌انديشان مذهبي زمان خود و حتي تاريخ ‌گذراي از آن زمان تا انقراض عالم که جلوتر از بيني خود را نديده و نمي‌بينند به مبارزه پيگير برخاست و به دليل همين جهت‌گيري و ايستايي و پافشاري بود که آخر الامر به دست همان شخصيت‌هاي مطرود از منظر علي(ع) در محراب عبادت به شهادت رسيد. او در خطبه 37 از نهج‌البلاغه چنين مي‌فرمايد: «هنگامي که همه سستي ورزيدند به کار پرداختم و آن گاه که همه پنهان شدند، خود را آشکار ساختم و چون همه در گفتار ماندند، به گشادگي سخن گفتم و گاهي که همه ايستادند، به نور خداوند در راه تاختم. آوايم فروتر از همگان و رتبه‌ام برتر از اين و آن، در راه فضيلت، عنان گشاده راندم و مرکب مسابقه را از همه پيش‌تر جهاندم، همانند کوهي ايستاده بودم که هيچ تندري نتواند او را تکان دهد و هيچ گردبادي نتواند او را بلرزاند. حق نيازمندان را به ايشان برگرداندم و از نيرومندان حق را بازستاندم. قضاي الهي را پذيرفته‌ام و فرمان او را گردن نهاده‌ام. به خدا قسم من اولين کسي بودم که به پيامبر ايمان آوردم. در کار خود انديشه کردم و ديدم پيش از بيعت با او، پيمان طاعت بر عهده دارم. از من براي ديگري ميثاق گرفته‌اند، که آنچه آيد بپذيرم و دم بر نياورم.

و اين چنين ابرمردي بايد که در تاريخ جاودان بماند و همه از او به احترام ياد کنند. علي(ع) همان ابرمردي است که دغدغه خاطر او نسبت به زندگي انسان در زمين، کمتر از اهتمام او به سرنوشت آدمي در جهان ديگر نيست. علي(ع) اهل زندگي است، اما آن را براي همه انسان‌ها بر پايه عدل مي‌خواهد. او براي استقرار جامعه مدني عادل مبارزه کرده و جان خويش را بر سر آن مي‌بازد. علي(ع) عدل و داد را در برخورداري برابر همه انسان‌ها و از همه امکان‌هاي زندگي مي‌جويد. علي(ع) عدالت و دادگري را در فراهم آوردن زمينه‌هاي رشد مادي و معنوي جامعه و برخوردار شدن افراد از سطح زندگي آبرومند و پرورش و آموزش صحيح و سامان يافته، براي دستيابي به آگاهي و اختيار آگاهانه به عنوان دو پايه اصلي شخصيت ممتاز آدمي مي‌داند. او با توجه دادن جامعه به حقي که از اين بابت بر حکومت دارد برمي‌انگيزد. علي(ع) روحي بي‌آرام و پرستنده است. دستي گشاينده و بخشنده، دلي به مهر سرافرازي انسان‌ها تپنده و بازويي توانمند و کوبنده. چون عزيز است همه را عزيز مي‌خواهد. در نگاه او حرمت انسان درخشش ويژه‌اي دارد. آن امام آزاده، که آزادگيش هر انسان را تحت تاثير قرار مي‌دهد، هرگز نمي‌خواهد و نمي‌تواند که جز بر مردمان آزاده فرمانروا باشد و او که سر افراشته‌اش جز در برابر عظمت خداوند فرود نيامده است، تنها، مي‌تواند سردار سرافرازاني باشد که حق و حقيقت را مي‌شناسند و براي دستيابي به آن تلاش مي‌کنند. علي(ع) برجسته‌ترين و بزرگترين پيرو پيامبر بود. او برترين و جامع‌ترين سرمشق زندگي براي رهروان و پيروان راه پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) است. علي(ع) پيشواي مومنان بافضيلت بوده و از همين جهت در تاريخ بشري بي‌همتاست. او شخصيتي است که نه تنها در کالبد زمان خود نمي‌گنجد، بلکه جامه تاريخ با همه ژرفايش بر اندام جان علي(ع) تنگ است. علي(ع) پيشواي مدينه فاضله و نمونه يک انسان خوب است آنگونه که بايد باشد. زندگي حضرتش گرچه در گذشته جريان داشته، اما تجلي‌گاه شخصيت او آينده‌اي است که آدمي با آن فاصله بسياري دارد. علي(ع) تنهاترين است، که تمامي طول تاريخ بايد به عمق آن و براي آن و براي هميشه تاريخ به آن بينديشد. علي(ع) را بايد توحيدي محض و موحدانه خواند. آسمان دل را بايد با نام مقدس او آذين بست. ضربان زندگي با گام‌هاي او هماهنگ است و آسمان چهره منور و دوست داشتني او...

... يا علي(ع) کهکشان راه شيري، تابش فرقت در سجده است. مگر خدا را مي‌شود ديد؟ آن قامت رعنا که در محراب به نماز ايستاد، ستون عرش خدا بود. سخن گفتن از علي(ع) نه سخن از لحظه، دقيقه، ساعت، هفته، ماه، سال، دهه و قرن است و نه سخن از تاريخ؛ سخن گفتن از علي(ع) سخن گفتن از بي‌نهايت و سخن گفتن از ابديت است. سخن گفتن از جاودانگي، مردانگي، فرزانگي، ايمان، عشق و پرهيزگاري. آن زنده مرد جاويدان، نور هميشه فروزاني است که براي هميشه تاريخ، معبود و مراد توده‌ها و عشق و اميد انسانهاست. او تنها کسي است که تاکنون توانسته در ارکان ايمان ذوب شود. پرچمدار عدل، کوه استقامت، مظهر يقين و سپهسالار جهاد در راه خداست...

... علي(ع) روشنايي در ظلمت و جهل و راهي براي رستگاري است. آن امام همام شيوه چگونه بودن و چگونه زيستن را به انسان مي‌آموزد و براي هميشه معياري ثابت و متقن را براي بازشناسي نيکي‌ها از بدي‌ها، راستي‌ها از کژي‌ها به انسان هديه مي‌دهد. او عصاره همه خوبي‌ها و والاييهاست و از اين روي اسوه تعالي و تکامل است. عشق به او، عشق به همه خوبي‌ها و پيوند به او، پيوند به همه پاکي‌هاست. تاکيد و ترغيب به دوستي به او بدان روست که انسانها تنها از مسير اوست که به فضيلت و انسانيت و مقصد آفرينش خويش مي‌رسند. محبت و ولاي او کيميايي است که حضرت حق در ژرفاي گنج وجود هرکس نهفته است و رسالت بزرگ انسان در دنيا، تلاش براي استخراج و نقد کردن اين سرمايه‌گرانسنگ انساني است. زاد و راحله و نقدينه هرکس در سراي آخرت، آن مقدار است که در اين دنيا به دست آورده. بايد که با علي برغرور فريبنده جهان گام زد و از آن گذشت. بايد با او گام زد که شيفته و بي‌قرار ذات خداوندي بود. با او که در محراب شب، بسيار مي‌گريست و در ميدان نبرد، انبساط چهره‌‌اش وجد را براي رسيدن به خدا در چهره ديگران ايجاد مي کرد، بايد با او گام زد که از ناله يتيمي منقلب مي‌شد و نان مستمندان را بر دوش مي‌کشيد، اما در برابر سرکشان مي‌ايستاد، شمشير مي‌کشيد و همه خس‌ها را از سر راه رشد و تکامل بشريت بر مي‌داشت. بايد با او گام زد که دنيا برايش به اندازه نعل کفشي ارزش نداشت.

بايد با او گام زد که در مسند حکومت، در اجراي حدود الهي دقيق و حسابگر بود و آنگاه که در مقام قضاوت مي‌نشست، حق را از ظالم گرفته و به مظلوم مي‌داد.

بايد با او گام زد که هرگز با انديشه هيچکس به ستيز بر نمي‌خاست و هر انديشه کژي را جز با منطق پاسخ نمي‌داد. بايد با او گام زد که هيچگاه اولين کسي نبود که شمشير بکشد تا آن لحظه که ديگر راهي باقي نمي‌ماند. بايد با او گام زد که با دست خويش، روزي خود را به دست مي‌‌آورد و هرگز خود را تحميل کسي نمي‌کرد و دست به بيت‌المال نمي‌برد. بايد با او گام زد که هم در خانه با همسر و فرزندان، همسر و پدري نمونه، و هم در اجتماع و کار و تلاش فردي الگو، يا در حکومت داري، عادلي سرفراز و عدالت گستر بود. بايد با او گام زد که تنها به خدا مي‌انديشيد و جمع اضداد بود. هم زاهد، هم حاکم، هم عابد، هم شجاع، هم صبور، او که تمام خلقياتش، نسيم را شرمسار و سنگ‌ها را آب مي‌کرد.

...علي(ع)، يک ولي بود برقانون تکوين و تشريع خداوند بر بندگانش... علي(ع) ميزان و معياري دقيق بر کفه‌هاي ترازوي سنجش حق و باطل بود، علي(ع) يک انسان کامل و مظهر جميع اسماء و صفات حق تعالي، او يک جامعه شناس بود که با هرگونه انحصار گرايي فکري و مذهبي و تعصبات شخصي مبارزه مي‌کرد و جامعه مريض را خوب مي‌شناخت و براي آن نسخه مي‌نوشت. علي(ع) را مي‌توان به عنوان منادي فرياد رساي عدالت و چراغ گمشدگان نام نهاد. هر ضربت علي(ع) در نبرد با هرگونه زر و زور و تزوير، قرآن خداوند را تفسير مي‌کند که:

لا فتي الا علي، لا سيف الا ذوالفقار

... و افسوس و هزاران افسوس که اين چنين انساني بايد تنها بماند و شيعيان او همواره در مظلوميت بمانند... افسوس و هزاران افسوس که اين چنين انساني بايد تنها بماند و در کوچه‌هاي تنگ و غمگين مدينه و کوفه بار سکوت و امامت را بر دوش کشد و ببيند که با امانت‌هاي پيامبر خدا چه کردند و قرآن و عترت را چگونه پاس داشتند. آن دو يادگاري را که پروردگار متعال به رسولش بشارت داده بود که هرگز از يکديگر جدا نخواهند شد تا در روز رستاخيز در کنار کوثر به لقاي خداوندي نايل شوند.

هيهات و افسوس و هزاران هيهات و افسوس که اين چنين انساني بايد که تنها بماند. انساني که پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم درباره‌اش فرمود: حق با علي(ع) و علي(ع) با حق است و آن دو با هم در هرجا دور مي‌زنند...

... اگر اقيانوس پرخروش روح علي(ع) بيست و پنج سال خاموش نشست، به دليل دستوري بود که داشت. او درخويش مي‌جوشيد و خروش خود را به چاه سرازير مي‌کرد... او تابع دستورات پروردگارش بود که اگر خروش خود را اظهار و ذوالفقارش را از نيام بر مي‌کشيد، هيچکس را ياراي مقابله با او نبود و خروش علي(ع) همه را به کام خود مي‌کشيد. او يک انسان الهي و تکامل يافته بود، و گرنه تا چه حد يک انسان عادي مي‌تواند به اين ميزان خاموش و مظلوم بنشيند و هر بي در و پيکر انديشه‌اي بر او بتازد و او دم بر نياورد...

... آيا تا به حال به مظلوميت علي(ع) تا آنجا که بايد انديشيده‌ايم؟ تا چه حد يک روح ناآرام مي‌تواند که دغدغه بندگان خدا او را هر لحظه به خروش ‌آورد در خويش بغلتد و دم برنياورد و تسليم اوامر مولايش باشد؟ آيا تا به حال اين مظلوميت را در خويش تجربه کرده‌ايم؟ اگر تجربه کرده باشيم و آن را وسعت دهيم، آن زمان است که احساس خواهيم کرد که به علي(ع) چه گذشت.

... علي(ع) مردي از تبار واصلان و مراد دلسوختگان مهر حق، سلطان قلب‌هاي بي‌آلايش و گنجينه بيکران معرفت بود...

علي(ع) رابايد در تمامي دست خط خداوند جست‌وجو کرد و او را بدان گونه که بايد، بايد يافت.

نويسنده : محمود سارنگ

 



موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: شجاع‌ترين مظلوم تاريخ

تاريخ : جمعه 27 تير 1393 | 12:52 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.